کسی نداند که چقدر غمگینم کس نداند که دلم پر خون است
کس نداند که دلم سوخته است کس نداند که ندارم یاوری
کس نداند که ندارم همدمی
روزها از پی هم میگذرند
کس نداند که نخواهم زندگی / زندگی بی تو برایم درد است
هر دردش چون نیزه ای بر قلب من
هر دمش چون شعله ای بر جان من
زندگی بی تو برایم سخت است
زندگی بی تو برایم درد است
تیرگی را دوباره احساس خواهیم کرد
سیاهی و ظلمات دوباره خواهند آمد
شب ظلمت را چگونه به صبح خواهیم رساند
حتی ستاره ای در آسمان پدیدار نیست
کوچکترین روشنایی هم قدرت و جراتی
برای نمایان شدن ندارند ترس و دلهره بر شهر حکمفرماست
صداهای خاموش گشته زبانهای بسته و چشمهای نابینا
دیگر چیزی برای ما نمانده چطور باید گذراند
تا شاید روشنایی دوباره پدیدار شود..........................
سلام خوبی پری جان ساله نو مبارک برات آرزوی موفقیت می کنم و انقدر هم نا امید نباشد عزیزه دلم به قوله دوستان باید بی خیال باشی موفق باشی ایمیلم رو برات گذاشتم دوست داشتی برام ایمیل بزن خوشحال میشم راستی یک سری هم به وبلاگم بزن منتظر نظرت هستم بای
وبلاگ جالبی داری پری خانم.
ولی به نظرم زیادی احساساتی شده ای و داری خودتو اذیت میکنی.
واقعا زندگی ارزش این همه دق دل خوردن را نداره و خواهی دید که تا میلیونها سال دیگر خورشید از مشرق طلوع خواهد کرد بی آنکه من و تو زنده باشیم.
چ
پس حالا را از دست مده و خوش باش.
برایت موفقیت آرزو می کنم پری جان و از آشنایی با وبلاگت خوشحالم.
Meysamak62@yahoo.com
روشنایی پدیدار نخواهد شد مگر من و تو بخواهیم .
یه روز خوب میاد.
به من سر بزن خوشحال میشم ببینمت
پیروز باشی
این مضخرفات چی بابا؟
به قول دکتر شریعتی: بیا نفروش ،گران میخرند.
کسخل هرکی عاشق بشه.گور بابای عشق.هرکی هم میخواد عشق بازی کنه فقط خدا